دَرهم

نوشته های یک بای پولار

دَرهم

نوشته های یک بای پولار

خستگی از نوع درجه 1

خسته شدم
بدبختی پشت بدبختی
سختی پشت سختی
عصبانیت، نگرانی، غم، تشویش و اضطراب شدید

فکر کنم "سَگ کَنی" که کندم جهش ژنتیکی داشته؟!
به جای مرگ مصیبت عایدم شد

خدایا ازت ممنونم که منو انقدر قوی آفریدی
خدایا ازت می خوام که منو از وسط این همه مصیبت در بیاری
خسته شدم

از اول دبیرستان تا الآن یه روز بدون اضطراب نداشتم

نمی خوام دروغ بگم وگرنه می گفتم کم آوردم

خیلی خیلی پوست کلفت شدم و این اصلا و ابدا خوب نیست...
--------------------------------------------
پ ن : وقتی می گم از اول دبیرستان تا الآن منظورم شامل خیلی وقت می شه، چون سال 79 دیپلم گرفتم

دلقکی به نام عشق

عشق چیز عجیبیه...

وقتی درونش هستی به تصور خودت خوشبختی، تصورت از خودت پادشاهیه که هیچ چیز کم نداره جز رسیدن، تصور می کنی زیباترین و قویترین انسان روی زمینی.

فکر می کنی عشق بالاترین و زیباترین و پر معناترین چیزی هست که داری...


ولی وقتی از بیرون با نگاه عقل و منطق نگاه می کنی و قلبت رو وادار می کنی به فرمانبردن از مغزت؛

می بینی عشق مثل یک دلقک می مونه، تو مثل یه کودک تو ردیف اول نشستی و یه ظرف پر از پاپ کُرن (زندگیت) دستت گرفتی و داری از حرکات بی منطق و گاهی بی مزه اون دلقک لذت می بری.


و بعدها متوجه می شی که دلقک (عشق) زمان زندگی رو ازت گرفته و به جاش بالا و پائین پریده برات.

به جاش زمان تفکر و یادگیری و پیشرفت رو ازت گرفته.

به جاش یه ظرف خالی پاپ کُرن رو دستت مونده.


می فهمی نفهمیدی پاپ کُرن رو کی خوردی؟ حتی می فهمی نفهمیدی مزه پاپ کُرن چه جوری بوده؟




اکثر انسانها برای یک بار هم که شده توی اون ردیف اول نشستن ولی هنوز هستن اشخاصی که دوست دارن بازهم تو همون ردیف اول بشینن



سوال قبل از کریسمس


مغزم خراب شـــــده!!!!!! دیگه درست کار نمی کنه...

از صبح که پا شدم آهنگ "جینگِل بِلز" رفته تو مخم و دارم با خودم زمزمه می کنم، آخه جینگل بلز به من چه ربطی داره؟ من ایران به دنیا اومدم و کلاً تو ایران زندگی کردم و تا به حال هم پام به خارج از کشور باز نشده و تو اکثر نقاط ایران هم همه فارسی حرف می زنن و شهر من هم ایضاً  (حالا کاری نداریم که زبان شهر ما با فارسی فرق داره ولی اونو دیگه فقط پیرمردها و پیرزنها بلدن)


Jingle bells, jingle bells
Jingle all the way
Oh! what fun it is to ride
In a one-horse open sleigh
.
.
.

------------------------------------------------------
مطمئنم که اطلس خسته شده و همین روزا زمین رو ول می کنه می ره پی کارش

تحول اخلاق در گذر زمان


اون قدیما، زمان تین اِیجری ما...
چون غیرت بود و عشق و صداقت.
یه واژه ای بود که نشون دهنده کثیف ترین آدمهای روی زمین بود و وقتی این واژه توی مباحثه و مکالمه می اومد ملت عصبی می شدن، که چرا؟!

و اون واژه این بود : زِیـد مشترک
--------------------------------------------------------------------------------------------
الآن این چیزا آپشن حساب می شه

خواب

من نمی دونم چرا شبا که می رم تو جام (که خیر سرم بخوابم) نمی تونم چشمامو ببندم؟! انقدر در و دیوار رو نگاه می کنم تا ساعت 5، 5:30 بیهوش بشم...


----------------------------------


اعتراف 1: دروغ گفتم، فقط به در اتاقم خیره می شم، چون می ترسم!!!

دیشب هم به خودم فحش ناجور دادم که: مرتیکه خر! هر چیزی که بخواد از این در داخل بشه، داخل شدنش هیچ ربطی به باز و بسته بودن چشمهای کوفتی تو نداره.


اعتراف 2: من "خر" رو به عنوان فحش ناجور نمی شناسم.


اعتراف 3: وقتی چشمامو می بندم، نفسم تنفگ می شه، احساس خفگی می کنم.


----------------------------------


اعتراف 1 من رو یاد یکی از اون اینترنت Memes ها می اندازه که یارو پتو رو کشیده بود روی خودش و قاتله که اومده بود تو اتاقش دیده بود یارو زیر پتوئه نتونسته بود بکشتش.


اعتراف 3 من رو یاد اون جُکه می اندازه که: یارو پوستش تَنگ بوده، شبا که می خوابیده چشماشو می بسته می گو..یده! (باد از او ساطع می شده)

----------------------------------


چند وقت دیگه 30 سالم می شه تازه ترس و وحشت دوران 8 سالگی افتاده تو جونم