دَرهم

نوشته های یک بای پولار

دَرهم

نوشته های یک بای پولار

نگرشی متعجبانه از دید یک انسان عاقل نسبت به همنوع در خیابان

روزی احمقی در خیابان راه می رفت
به یک چهار راه رسید،‌ ایستاد و اطرافش را نگاه کرد
و دوباره به راه خود ادامه داد و در میان احمقهای دیگر گُم شد


_______________



جالبه، این واقعه رو هر وقت که بخواید و از هر زاویه ای که بخواید می تونید ببینید،‌ فقط کافیه که برید تو خیابون.
جالبترش اینجاست که وقتی دارید به این موضوع نگاه می کنید اشخاص دیگه ای هم برای دیدن این موضوع اومدن تو خیابون و شمارو زمانی که ایستادید دارن نگاه می کنن . . .